حکایت اژدها و خرس

بررسی پاره ای از ابیات شماره1930 تا1990 دفتر دوم مثنوی

علی عربیان

اژدهایی خرس را در می کشید / شیر مردی رفت و فریادش رسید

شیر مردانند در عالم مدد / آن زمان کافغان مظلومان رسد

خلاصه داستان: مردی شجاع و پر قدرت در راهی نزدیک ( کوهساری) دید که اژدهایی سترگ ، خرسی را به کام می کشد و خرس فریاد می کرد و کمک می خواست . با دلاوری و تدبیر جنگی ، خرس را نجات داد و اژدها را ببست و این موجب دوستی خرس با آن مرد شد و به وی انس گرفت.خردمندی به او هشدار داد که دلبستگی به خرس خطرناک است و مهر خرس نا فرجام. مرد دلیر به این گفته توجهی نکرد . خردمند به راه خود رفت و شیر مرد در جایی خسته شد و به خواب رفت. خرس به مراقبت از آن مرد پرداخت . مگس هایی چند پیدا شدند که بر سر و صورت مرد می نشستند و او را آزار می دادند ، خرس آنها را دور می کرد و چون سماجت کردند، سنگ بزرگی برداشت و به قدرت بالا برد تا بر مگسان بکوبد مرد را از شر آنان آسوده سازد و با شدت سنگ را بر صورت مرد کوفت.

در این داستان نکات بسیار ارزشمندی مطرح است . از جمله : تعامل بسیار خوب در هستی مانند این اصل که دارو به بیمار  و جایگاه درد متمایل است و آب به سوی تشنگان و شیر مردان به سوی مظلومان ؛ مردانی که طبیبان مرض های نهان هستند :

آن ستون های خلل های جهان / آن طبیبان مرض های نهان

محض مهر و داوری و رحمتند / همچو حق بی علت و بی رشوتند

نمادهایی که در این حکایت به کار رفته است شامل : شیر مرد ( مظهر شجاعت کامل و درایت نسبی ) ، اژدها ( نفس و تمایلات زیاده خواهانه ی انسان) ، خرس ( مظهر قدرت و حماقت ). اژدهای نفس به قدرت پرهیز و ستیزه بر طرف می شود ولی حماقت را به نیروی خرد باید دور کرد؛ و گرنه چون خرس با آدمی همراه می شود مؤانست می کند.

در عنصر " خرد" دانایی به خویشتن خویش در نظر است . مفاهیم دیگری که در داستان به کار رفته شامل : "دایه ، مادر ، منجی و فریاد رس برای نجات به هنگام سختی و بلای اجتماعی" ؛ برای تحقق هر یک، شرایطی لازم است . برای تحقق یافتن نقش منجی ، فریاد و داد خواهی لازم است و برای تحقق نقش مادر و دایه نیز بهانه :

مادر و دایه بهانه جو بود / تا که کی آن طفل گریان می شود

آنگاه بر توسعۀ انگیزشی برای نیل به توسعۀ وجود تکیه می شود:

هر کجا مشکل ، جواب آنجا رود / هر کجا پستی است ، آب آنجا رود

آب کم جو ، تشنگی آور به دست / تا بجوشد آبت از بالا و پست

چرخ را در زیر پا آر ای شجاع / بشنو از فوق فلک بانگ سماع

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.